داستان دوستان



خوشی زده بود زیر دل قوری خانم

نگاهی کرد یواش یواش

از اون بالا به زیر پاش

قل‌قل می کرد سماور

داغ شده بود بدجوری

از نوک پا تا فرق سر.

قوری خانم دست به کمر

دست دیگه‌اش جلوی سر

افاده داشت قطار قطار

غمزه‌های کشیده و دنباله دار .

ادامه مطلب

بالاخره وقتی هم رسید که بزرگ شدم. حالا باید تصمیم خودم را می‌گرفتم. تصمیم بگیرم می خواهم چه کاره بشوم. آن روز، یا بهتر است بگویم آن شبی که بزرگ شدم، در زندگیم اهمیت زیادی پیدا کرد. آن قدر مهم شد که همه جزئیاتش برای همیشه به یادم ماند.

 یک ماه مانده بود به شروع تابستان و من ده سالم بود. دو سه ماه دیگر وارد یازده سالگی می‌شدم. متولد مرداد ماه بودم؛ بچه‌ی تابستان. اما از چیزی که فراری بودم همین گرما بود. روزی هم که ناگهان بزرگ شدم داشتیم می‌رفتیم سفر و قرار بود، مثل همه‌ی سال‌های قبل، تا آخر تعطیلی مدارس در یک جای خوش آب و هوا باشیم؛ روستایی در دامنه کوهی نزدیکی‌های اراک. قرار بود از شر گرمای آبادان راحت باشیم و هرصبح تا شب باد سرد به سر و صورت‌مان بخورد و خنکی کیفورمان کند.

ادامه مطلب

هویج‌بستنی

 

ما بالا بودیم. بالای پشت‌بام. من دوست نداشتم بالا باشم. بالای پشت‌بام. ولی بابا گیر داده بود که باید با هم کولر را سرویس کنیم. هر وقت گیر می‌داد، تا کله‌ات را به دیوار نمی‌کوبیدی، ول نمی‌کرد. تازه این بار می‌خواست درس زندگی مشترک» هم بدهد. می‌گفت وقتی زن گرفتی، باید بلد باشی کولرت را سرویس کنی.

گفتم: عمراً! وقتی زن گرفتم، تلفن می‌زنم سرویس‌کار بیاد کولرم رو کولاک کنه.»

گفت: چی‌خیال کردی؟ چپان‌چپان پول از می‌گیره. پوست از کله‌ات می‌کنه.»

گفتم: عیبی نداره. این‌قدر وضعم توپ هست که هم پولش‌رو بدم، هم انعامش رو.»

گفت: بی‌خود با من بحث نکن. تو حالا حالاها باید درس زندگی بگیری، فهمیدی؟»

هر وقت کم می‌آورد، همین را می‌گفت. بحث و درس را پیش می‌کشید. معلم بود و فکر می‌کرد خانه هم دبستان است که درس بدهد. چاره‌ای نبود جز قبول زحمت. اول از همه فرستادم که از سر خیابان یک بسته پوشال برای کولر 4500 بخرم. بعد گفت جعبه ابزار را بردار و برو پشت‌بام، تا من هم چایم را بخورم و بیایم. گفتم: سمیه هم می‌آد؟»

ادامه مطلب

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انحصار نوشتن در دست قلب است و نه قلم 700server Worldmovies My love is BTS کاشان نخستین مدنیت در جهان تربیت بدنی و علوم ورزشی Want meet شیعیان و عرفان شیعه سینما پارادیزو تعمیرتخصصی بُرد لباسشویی،یخچال و لوازم برقی